- گذشت منجز و مشروط (معلق) – عدول از گذشت - 2024-10-09
- تاثیر گذشت شاکی در جرایم قابل گذشت و غیرقابل گذشت - 2024-10-09
- تشدید و تخفیف قرار تامین کیفری - 2024-10-07
فسخ نکاح به معنای به هم زدن عقد با حصول شرایط آن از سوی زن یا شوهر است. مقررات فسخ نکاح ضمن مواد ۱۱۰۱ و ۱۱۲۱ الی ۱۱۲۸ و ۱۱۳۱ و ۱۱۳۲ قانون مدنی آمده است.
فسخ ایقاعی است که با اراده صاحب حق واقع می شود. صاحب حق فسخ می تواند هر یک از زن و مرد باشد. در صورت تحقق موارد فسخ، نسبت به اعمال آن اقدام می گردد.
نکاح عقدی لازم است. اصل بر صحت و دوام عقود لازم می باشد. این موضوع به ویژه در مورد نکاح بیشتر مورد توجه است. چون فسخ عمل حقوقی خلاف اصل است به سادگی در این خصوص حکم به فسخ نکاح صادر نمی شود. مگر شرایط آن طبق قانون مدنی محقق شده باشد.
در نوشته حاضر وکیل خانواده به طور کاربردی در مورد شرایط فسخ نکاح، مراحل دعوا و حقوق طرفین در صورت فسخ می گوید.
همچنین شما می توانید برای مشاوره حقوقی، تنظیم دادخواست، شکواییه، لایحه دفاعیه، اظهارنامه و بررسی مدارک با ما در تماس باشید.
مراحل دعوی فسخ نکاح
فهرست مطالب
- در دعوی فسخ نکاح گواهی عدم امکان سازش یا حکم طلاق صادر نمی شود.
- هریک از زوجین که صاحب حق فسخ است دادخواست را به دادگاه خانواده تقدیم می کند.
- ضمائم دادخواست شامل شناسنامه، کارت ملی، نکاحنامه و مستندات اثبات فسخ چون درخواست پزشکی قانونی، تحقیق محلی، شهادت شهود و… می باشد.
- دادگاه با توجه به فوری بودن فسخ، ابتدا این مورد را بررسی می کند. در صورت احراز آن، نوبت به رسیدگی ماهیتی دعوی می رسد.
- حکم تایید فسخ نکاح اعلامی است و نیازی به درخواست اجرا و صدور اجرائیه ندارد. با صدور حکم و قطعیت آن، مراتب فسخ و ثبت آن از طریق دادگاه به دفترخانه مربوطه اعلام می شود.
فسخ نکاح چیست؟
یکی از موارد انحلال عقد نکاح، فسخ است. موارد دیگر انحلال شامل طلاق، بذل مدت در نکاح موقت، فوت هر یک از زوجین و بطلان نکاح است. فسخ ممکن است به موجب بیماری هر یک از زن و شوهر که در قانون پیش بینی شده، محقق شود. گاهی به واسطه تدلیس طرف مقابل واقع می شود.
اگر زوجین نسبت بر فسخ نکاح توافق داشته باشند، باز هم باید دعوی مزبور اقامه و حکم صادر شود. با صدور حکم فسخ نکاح و قطعیت آن، رابطه زوجیت منحل می شود.
بیشتر بدانید:
مبنای فسخ، دفع ضرر از صاحب حق است. به همین جهت، علاوه بر شرایط موجب طلاق، مقرراتی در مورد فسخ و انحلال نکاح وضع شده است.
همانطور که ثبت نکاح و طلاق ضروری است، ثبت فسخ نکاح نیز الزامی می باشد. با ثبت فسخ، طرفین می توانند از آثار آن شامل ازدواج مجدد بهره مند شوند.
فسخ نکاح تشریفات طلاق و اجرای صیغه و شهود را ندارد. انحلال نکاح موقت نیز به موجب فسخ است. هر یک از زوجین که حق فسخ دارد می تواند این دعوی را اقامه نماید.
آثار فسخ نکاح
۱- رابطه زوجیت منحل می شود.
۲- از تاریخ قطعیت حکم، زن باید عده فسخ به مدت سه طهر(سه ماه) نگهدارد.
۳- با صدور حکم، رابطه توارث میان زوجین قطع می شود.
۴- اثر فسخ نکاح مانند طلاق به گذشته سرایت نمی کند. از تاریخ حکم قطعی، آثار نکاح قطع می شود.
جنون موجب فسخ
جنون زوجین در هر درجه از شدت و ضعف که باشد، به طرف مقابل حق فسخ می دهد مشروط بر اینکه مستقر باشد. دو نوع جنون داریم دائمی و ادواری. استقرار به این معناست که بارها شخص دچار دبوانگی شود. با یکبار ابتلا به آن بدون تکرار از موجبات فسخ نمی باشد.
بیماری های افسردگی، اختلالات روحی و روان پریشی، فراموشی زودگذر و امثال آن حق فسخ به طرف مقابل نمی دهد.
عیوب موجب فسخ نکاح
مواد ۱۱۲۲ و ۱۱۲۳ قانون مدنی عیوب زوجین که موجب فسخ می شود را ذکر نموده است.
عیوب مرد که به زن حق فسخ می دهد عبارتند از:
۱- خصاء
۲- عِنَن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد.
۳- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.
عیوب زن که به مرد حق فسخ می دهد عبارتند از:
۱- قرن ۲- جذام ۳- برص ۴- افضاء ۵- زمین گیری ۶- نابینایی از هر دو چشم
فسخ به جهت زمین گیری، نابینایی از هر دو چشم و جذام امروزه کارایی ندارد. چون در زمان عقد طرفین همدیگر را می بینند.
فسخ زمانی ایجاد می شود که عیوب زوجین زمان عقد وجود داشته باشد. استثناء آن جنون و عنن است که در مرد بعد از عقد به وجود آید. در اینصورت موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.
طبق قاعده عام، علم و اطلاع از عیوب هر یک از طرفین در زمان عقد، مانع فسخ است. چرا که مطابق قاعده”اقدام”طرف عالم به ضرر خود عمل نموده است و با این شرایط مایل به وقوع عقد بوده است. دعوی فسخ در این مورد رد می شود.
تدلیس در نکاح
تدلیس به معنای عملیات فریبکاری طرف عقد است. این عملیات باعث می شود تمایل به انعقاد نکاح در نتیجه فریبکاری ایجاد شود.
تدلیس در نکاح عبارتست از اینکه یکی از زوجین به واسطه عملیات فریبکارانه نقص یا عیبی را پنهان یا خود را دارای صفت کمالی که فاقد آن است معرفی کند.
بیشتر بدانید:
یکی از موارد حق فسخ زوجین، تدلیس طرف عقد است. اگر طرفین ضمن عقد صفت خاصی را شرط نموده باشند بعد مشخص شود وصف مورد نظر نبوده است، حق فسخ به جهت تدلیس ایجاد می شود. خواه شرط بطور صریح در عقدنامه ذکر شده باشد یا طرفین عقد را بر مبنای آن ایجاد نموده باشند. شرط باکره بودن زوجه یا عدم نکاح سابق از این موارد است.
در صورت تدلیس در نکاح، فریب خورده می تواند خسارات مادی و معنوی را از طرف مقابل مطالبه کند. مطالبه خسارت بعد از اثبات فسخ امکانپذیر است.
تدلیس وقتی موجب فسخ است که یا از سوی طرف عقد باشد یا از سوی شخص ثالث با تبانی طرف مقابل صورت گرفته باشد. تدلیس از سوی شخص ثالث مانند پدر و مادر با تبانی با فرزند موجب تحقق عقد شوند.
مهریه در فسخ نکاح
مهریه در فسخ احکام متفاوتی با طلاق دارد. در مواردی که فسخ نکاح قبل از نزدیکی واقع شود زن حقی بر مهریه نخواهد داشت. در صورت وقوع نزدیکی زن مستحق کل مهر المسمی(آنچه در عقد تعیین شده است) می باشد. استثناء آن بیماری عنن است.
عنن یکی از عیوب مرد است که برای زن حق فسخ ایجاد می کند. خواه حدوث آن قبل از نکاح باشد یا بعد از آن. در این صورت با عدم نزدیکی، زن مستحق نصف مهر می باشد. چنانچه فسخ نکاح به واسطه تدلیس زوجه واقع شده باشد، زوجه حقی بر مهریه نخواهد داشت.
بیشتر بدانید:
خیار فسخ نکاح فوری است
هر یک از زوجین که حق فسخ دارد، باید پس از اطلاع از آن، فسخ را اعمال کند. در غیر اینصورت با توجه به فوری بودن اعمال آن، حق فسخ ساقط می شود.
برای اعمال فوری فسخ ۲ شرط مورد توجه قرار می گیرد:
۱- صاحب حق، علم به حق خود داشته باشد.
۲- صاحب حق فسخ علم به فوری بودن اعمال حق داشته باشد.
مدت زمانی که طی آن باید فسخ جاری شود را عرف تعیین می کند. دادگاه با توجه به عرف حاکم و سایر شرایط در این مورد رسیدگی می کند.
طبق قاعده”جهل به قانون رافع مسئولیت نمی باشد”ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی ماده ای استثنایی است. جهل به قانون در این مورد پذیرفته می شود. صاحب حق می تواند با اثبات جهل و ناآگاهی خود، خیار را اعمال کند.
جرم تدلیس در نکاح
طبق ماده ۶۴۷ قانون مجازات تعزیرات عمل تدلیس در نکاح جرم انگاری شده است. چنانچه هر یک از زوجین قبل از نکاح مرتکب عملیات فریبکارانه شوند در نتیجه تمایل به عقد ایجاد شود جرم واقع شده است.
بیشتر بدانید:
بنابراین اولاً باید عملیاتی صورت بگیرد که موجب فریب زن یا مرد شود؛ ثانیاً در وی تمایل به ازدواج ایجاد شود؛ ثالثاً منتهی به عقد نکاح گردد. با شکل گیری مجموع این موارد و احراز سوءنیت جرم مزبور محقق می شود.
نمونه آرای قضایی
◇ کتمان رشته تحصیلی یا اظهار نوع دیگر آن، اگرچه امر غیراخلاقی است، لکن از اسباب فسخ نکاح نیست.
(دادنامه ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۱۰۱۶۲۶ مورخ ۹۳/۹/۱۹ شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر تهران)
◇ چنانچه زوج امید به درمان زوجه داشته باشد و به همین جهت درخواست فسخ نکاح نکند بلکه پس از ناامیدی از درمان درخواست فسخ نکاح نماید این امر منافاتی با فوریت فسخ ندارد.
(دادنامه ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۲۰۰۸۴۴ مورخ ۹۳/۸/۲۵ شعبه ۱۲ دیوان عالی کشور)
◇ باکره بودن وصف کمال است و عدم آن از عیوب نکاح و سبب فسخ نیست بنابراین صرفا در صورتی که این وصف در عقد نکاح شرط شده باشد یا اینکه زن به عنوان باکره توصیف شده باشد یا اینکه عقد نکاح روی این مبنا که زن باکره است واقع شده باشد، در صورت عدم بکارت، حق فسخ برای زوج ایجاد می شود.
(دادنامه ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۴۵۰۰۳۳۳ مورخ ۹۳/۲/۲۸ شعبه ۴۵ دادگاه تجدیدنظر تهران)
◇ پنهان کردن این که زوجه قبلا دارای همسر بوده، لیکن بدون برقراری رابطه زناشویی از وی جدا شده است، تدلیس در ازدواج نمی باشد.
(دادنامه ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۴۵۰۱۰۱۹ مورخ ۱۳۹۱/۶/۱ شعبه ۴۵ دادگاه تجدیدنظر تهران)
جهت دریافت مشاوره تخصصی در امور خانوادگی و اعطای وکالت با شماره های ۰۹۱۲۲۰۹۲۰۴۶ – ۰۲۱۸۸۷۴۶۳۶۱ تماس بگیرید.
سوالات متداول
۱- اگر هریک از زوجین در زمان عقد هر عیبی داشته باشد می توان عقد را فسخ نمود؟
فسخ نکاح به واسطه عیوب مذکور در قانون مدنی محقق می شود. اگر عیب دیگری و صعب العلاج باشد می تواند از موارد عسر و حرج و طلاق محسوب شود.
۲- اقدام طرفین پس از فسخ نکاح چیست؟
با صدور حکم قطعی فسخ، رابطه زوجیت منحل می شود. لذا تشریفات طلاق که مخصوص دعوی طلاق است در فسخ نکاح رعایت نمی شود.
۳- اگر زن مهریه را گرفته باشد بعد از تدلیس از سوی زن، تکلیف مهریه چیست؟
مرد می تواند آنچه به عنوان مهر داده را مطالبه و مسترد کند.
۴- اگر تدلیس از سوی پدرومادر یکی از زوجین باشد آیا جرم تدلیس محقق شده است؟
برای وقوع جرم، تدلیس باید از سوی طرف عقد باشد.
۵- اگر طرف عقد عالم به علت فسخ در زمان عقد بوده دعوی فسخ چگونه است؟
چنانچه شخص فریب خورده به هر نحو علم داشته باشد، دعوی فسخ نکاح مردود است.